" روز ولنتاین و آغاز دوستیمون بر تو گل نازم مبارک "
یادته این جمله رو تو نامه واسم نوشته بودی
بالاخره بعد از کلی فحش خوردن ازت،قبول کردی که باهم دوست بشیم
هیچوقت اونروزا یادم نمیره یادش بخیر
یادمه شب دوستیمون تا صبح باهم اس ام اس بازی میکردیم
فرداش که رفتم مدرسه سرکلاس خوابم برد ولی دمش گرم معلممون هیچی نگفت
فقط آخر زنگ اومد بیدارم کرد گفت خوش گذشت،بعدش باخنده بهم گفت برو بیرون زنگ تفریح
وقتی که زنگ آخر میشد،ثانیه شماریهای منم شروع میشد
دلم میخواست زود زود زود زنگ بخوره تا بیامو تو رو ببینم
یادمه وقتی میرفتی کلاس زبان به جای اینکه گوش کنی دو کلمه یاد بگیری
همش واسم نقاشی میکشیدی،آخرشم نفهمیدم تو خیلی زیرکانه کار میکردی
یا معلمتون عرضه کلاس داری نداشت
منم همیشه بعد کلاس میومدم دنبالت تا نقاشیو ازت بگیرموباهم بحرفیم
چقدر زود گذشت
آخرین باری که با هم حرفیدیم یادته
یادته چقدر بهت التماس کردم
یادته چقدر خودمو خار کردم
یادته چقدر دنبالت اینورو اونور اومدم
اما تو چی؟؟؟ یادته بهم چی گفتی
گفتی برو دیگه هیچوقت بهم فکر نکن
دیگه هیچوقت نمیخوام ببینمت
من،من دیگه اهل این کارها نیستم
آره اینارو تو گفتی
من خرو بگو که چقدر ساده بودم
فکر میکردم که فقط میخوای دست از این کارا برداری
فکر میکردم یه چند مدت بگذره دوباره خودت برمیگردی
الان 2 سال شده وتو هنوز پیدات نیست گفتم که خودم مزاحمت بشم
چند روز پیش رفتم واست هدیه خریدم با هزار شوق و آرزو کادوش کردم واسه امروز
میخواستم بیام جلوی مدرستون تاهم کادو رو بهت بدمو هم بهت بگم که هنوزم خیلی دوست دارم
میخواستم ازت خواهش کنم که دوباره تو این روز واسه هم بشیم
اما قبل از اومدنم یه حرفایی شنیدم….. میدونی چی ؟؟؟؟؟
شنیدم که با یکی دوستی و خیلی همدیگرو دوست دارید
فکر میکردم دلیل اینکه برنگشتی این بود که هنوزم سر حرفت هستی و دور این دوستیا خط کشیدی
نگو یکی جامو واست پر کرده
بعد از شنیدن این حرف بازم اومدم دنبالت اما تو حتی به خودت جرات ندادی که بهم نگاه کنی
یعنی انقدر ازم بدت میاد یعنی انقدر تنفرانگیزم
واست متاسفم من نمیخواستم که دوباره واسه دوستی به پات بیفتم
فقط میخواستم بابت عشق جدیدت بهت تبریک بگم
هیچوقت آهنگ های آرمینو انقدر دوست نداشتم که الان دارم
هیچوقت واسم انقدر معنی نداشتن که الان دارن
چقدر گوش کردن بهشون لذت بخشه
یعنی این یارو اینقده بدرد بخوره که باعث شده حال تو ازم بهم بخوره
از منی که همه جوره باتو بودم منی که به دور از حاشیه ها با تو بودم

نظرات شما عزیزان:
دختر تنها 
ساعت23:51---3 اسفند 1390
آخی...
من طاقت اینارو ندارم!!
هروقت ازین مدل خاطرات میخونم گریه ام میگیره، الآنم بغض گلومو گرفته!
شاید بخندی ولی خودمم نمیدونم چرا اینطوریم!
خیلی سریع تحت تاثیر قرار میدم!!
بازم بیا به وبم!!
|